سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اخلاص، رازی از رازهای من است که آن را به قلب هریک ازبندگانم که دوستش داشته باشم، می سپارم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به نقل از جبرئیل از خداوند نقل می کند ـ]

وبلاگ بر و بچه های پیروان ولایت


.

پنجشنبه شب ،  4 خرداد ماه1385 ، بچه های پیروان فهمیده میزبان برادر عزیزمان

جناب آقای زاکانی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی بودند.

ایشان با حضور در جلسه هفتگی نوجوانان پیروان فهمیده، از دفاع مقدس گفتند و از اینکه در آن دفاع بی نظیر حدود 45 کشوربر ضد یران اسلامیا به صدام کمک میکردند و همچنین از آن گفتند که در بین اسیران عراقی افرادی از 11 کشور مختلف که به عراق کمک می کردند دیده میشد .

.

.

ایشان از مشکلات رزمندگان اسلام گفتند واز رشادت ، غیرت وشهامت آن دلاور مردان ولایت محور . آقای زاکانی خاطرات جالب وشنیدنی از برادر بسیجی شهید قاسم اصغری نقل کردند . خاطراتی که در میان آن گاهی بچه ها می خندیدند و گاهی با ناباوری به چهره آقای زاکانی نگاه می کردند ؛ گویی که تجسم آن همه شجاعت واخلاص برایشان سخت بود .

شب خوبی بود ؛جای شما خالی .

راستی جای شهدا هم خالی .

 .

برای شادی روح شهدا صلوات

 



مسئول کانون ::: شنبه 85/3/6::: ساعت 1:39 صبح


 

بسم رب الشهداءو الصدقین

خرمشهر را خدا آزاد کرد .امام (ره)

 شاید اسمش رو نشنیده باشید یا شاید شنیده باشید و چیزی ازش ندونید یکی مثل حسین فهمیده بود. ...اسمش بهنام بود بهنام محمدی بچه خرمشهر متولد 1354. ریزه و استخونی اما فرزو چابک بازیگوش و سر و زبان دار.در کل یه بچه شری بود. ده سالسش بود کشتی می گرفت ..اولین شعاری که دوره انقلاب یادش می اومد بنویسه همین بود (یا مرگ یا خمینی ؛مرگ بر شاه ظالم )) شاهش رو برعکس می نوشت .پدرش هر چه می گفت بهنام نرو عاقبت سربازها می گیرنت توجه نمی کرد میرفت و اعلامیه پخش می کرد گاهی وقتها با تیر و کمان می افتاد به جان سربازهای شاه . شهریور سال 59 شایعه حمله عراق به ایران قوت گرفت خیلی ها داشتند شهر رو ترک می کردند بهنام ازاین ناراحت بود که چرا خانواده خودش هم دارند بساط را جمع می کنند باور نمی کرد که خرمشهر بدست عراقیها بیفتد .اما جنگ واقعا شروع شده بود بهنام تصمیم گرفت بماند . اولش شده بود مسئول تقسیم فانوس میان مردم .شهر بخاطر بمباران در خاموشی بود و مردم فانوس نیاز داشتند بمباران که شده بود بهنام  13 سالش بود می دوید و دنبال مجروحین و به اونها کمک می کرد ..آخ امان از دست بنی صدر ملعون که گفته بود سلاح به خرمشهر ندهید و اونها با کلاش و ژ3 مقابل عراقی ها ایستادند .و مردم باید تو شلیک کردن گلوله قناعت میکردند .بهنام هم آه میکشید و عصبانی ...به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود بهنام میرفت شناسایی .چند بار عراقی ها گرفتنش و و او هر بار میزد زیر گریه و میگفت دنبال مامانم می گردم گمش کردم .عراقیها بخاطر جثه کوچکش و اینکه یه بچه 13 ساله بره شناسایی ؟. ولش می کردند .یک بار وقتی رفته بود شناسایی عراقیها گیرش انداختند و چند تا سیلی آب دار به صورتش زدند جای دستهای سنگین عراقیها رو صورتش مونده بود ولی چیزی نمی گفت فقط به بچه ها اشاره میکرد که فلان جا هستند و بچه های خودی هم راه می افتادند .یه اسلحه به غنیمت گرفت و با همان اسلحه هفت عراقی رو اسیر کرد وقتی بهش گفتند که اسلحه رو تحویل بده گفت به شرطی که یک نارنجک به من بدهید دست آخر هم یک نارنجک بهش دادند .یکی از بچه ها گفت : دلم به حال اون عراقی مادر مرده می سوزه که بخواد گیر تو بیفته ،بهنام هم می خندید . با همون نارنجک هم دخل یک جاسوس نفوذی رو در اورد . شهر دست عراقی ها افتاد. درهر خانه چند عراقی پیدا می شد که یا کمین کرده بودند یا اونجا استراحت می کردند بهنام هم خودش رو خاکی میکرد موهایش رو اشفته و گریه کنان می گشت تو خونه های پر از عراقی بعد به حافظه می سپرد و به بچه ها گزارش می داد و یا اینکه خودش رو میزد به گنگی و از عراقی ها خشاب و فشنگ و کنسرو کش می رفت . همیشه یک کاغذ و قلم داشت و و نتیجه شناسایی ها رو یاداشت میکرد ..بعد تحویل غنایم . و به فرمانده که میرسید یادداشت رو تحویل میداد و یک نارنجک می گرفت . زیر رگبار گلوله یهو بهنام سر می رسید همه عصبانی می شدند که اخر تو کجایی اینجا چکار میکنی بدو تو سنگر ....بهنام هم کاری به ناراحتی بچه ها نداشت آب می اورد و به همه آب می داد . 18 آبان 1359 شش روز قبل از سقوط کامل خرمشهر شیر بچه 14 ساله با بدنی پر از ترکش که دکتر ها هم نتونستند مانع پر کشیدنش بشوند ..به آرزوش رسید بهنام شهید شد.. و شهید. هر شهید کربلایی دارد خاک آن کربلا ؛ تشنه خون اوست و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا برسد و آنگاه خون شهید جاذبه خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آنجا به سفری خواهد برد ،برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت نیست ..

((شهید سید مرتضی آوینی ) )



مصطفی خسرو ابادی ::: سه شنبه 85/3/2::: ساعت 9:41 صبح


1- فضیلت دانش طلبى

« مَنْ سَلَکَ طَریقًا یَطْلُبُ فیهِ عِلْمًا سَلَکَ اللّهُ بِهِ طَریقًا إِلَى الْجَنَّةِ... وَ فَضْلُ الْعالِمِ عَلَى الْعابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلى سائِرِ النُّجُوم لَیْلَةَالْبَدْرِ.»:

هر که راهى رود که در آن دانشى جوید، خداوند او را به راهى که به سوى بهشت است ببرد، و برترى عالِم بر عابد، مانند برترى ماه در شب چهارده، بر دیگر ستارگان است.

2- دین یابى ایرانیان

« لَوْ کانَ الدِّینُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَذَهَبَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ فارْسَ ـ أَوْ قَالَ ـ مِنْ أَبْناءِ فارْسَ حَتّى یَتَناوَلَهُ.»:

اگر دین به ستاره ثریّا رسد، هر آینه مردى از سرزمین پارس ـ یا این که فرموده از فرزندان فارس ـ به آن دست خواهند یازید.

3- ایمان خواهى ایرانیان

« إِذا نَزَلَتْ عَلَیْهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) سُورَةُ الْجُمُعَةِ، فَلَمّا قَرَأَ: وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ. قَالَ رَجُلٌ مَنْ هؤُلاءِ یا رَسُولَ اللّهِ؟ فَلَمْ یُراجِعْهُ النّبِىُّ(صلى الله علیه وآله وسلم)، حَتّى سَأَلَهُ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلاثًا. قالَ وَفینا سَلْمانُ الفارْسىُّ قالَ فَوَضَعَ النَّبِىُّ یَدَهُ عَلى سَلْمانَ ثُمَّ قالَ: لَوْ کَانَ الاِْیمانُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَنالَهُ رِجالٌ مِنْ هؤُلاءِ.»:

وقتى که سوره جمعه بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل گردید و آن حضرت آیه وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ را خواند.

مردى گفت:اى پیامبر خدا! مراد این آیه چه کسانى است؟ رسول خدا به او چیزى نگفت تا این که آن شخص یک بار، دوبار، یا سه بار سؤال کرد.

راوى مىگوید: سلمان فارسى در میان ما بود که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)دستش را روى دوش او نهاد، سپس فرمود: اگر ایمان به ستاره ثریّا برسد، هر آینه مردانى از سرزمین این مرد به آن دست خواهند یافت.

4- مشمولان شفاعت

« أَرْبَعَةٌ أَنَا الشَّفیعُ لَهُمْ یَوْمَ القِیمَةِ:1ـ مُعینُ أَهْلِ بَیْتى.

2ـ وَ الْقاضى لَهُمْ حَوائِجَهُمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ.

3ـ وَ الُْمحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ.

4ـ وَ الدّافِعُ عَنْهُمْ بِیَدِهِ.»:

چهار دسته اند که من، روز قیامت، شفیع آنها هستم:1ـ یارى دهنده اهل بیتم،2ـ برآورنده حاجات اهل بیتم به هنگام اضطرار و ناچارى،3ـ دوستدار اهل بیتم به قلب و زبان،4ـ و دفاع کننده از اهل بیتم با دست و عمل.

5- ملاک پذیرش اعمال

« لا یُقْبَلُ قَوْلٌ إِلاّ بِعَمَل وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ إِلاّ بِنِیَّة وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ وَ لا نِیَّةٌ إِلاّ بِإِصابَةِ السُّنَّةِ.»:

نزد خداوند سخنى پذیرفته نمىشود، مگر آن که همراه با عمل باشد، و سخن و عملى پذیرفته نمىشود، مگر آن که همراه با نیّت خالص باشد، و سخن و عمل و نیّتى پذیرفته نمىشود، مگر آن که مطابق سنّت باشد.

6- صفات بهشتى

« أَلا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَیْهِ النّارُ غَدًا؟ قیلَ بَلى یا رَسُولَ اللّهِ.

فَقالَ: أَلْهَیِّنُ الْقَریبُ اللَّیِّنُ السَّهْلُ.»:

آیا کسى را که فرداى قیامت، آتش بر او حرام است به شما معرّفى نکنم؟ گفتند: آرى، اى پیامبر خدا.

فرمود: کسى که متین، خونگرم، نرمخو و آسانگیر باشد.

7- نشانه هاى ستمکار

« عَلامَةُ الظّالِم أَرْبَعَةٌ: یَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ، وَ یَمْلِکُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ یُبْغِضُ الْحَقَّ وَ یُظْهِرُ الظُّلْمَ.»:

نشانه ظالم چهار چیز است :1ـ با نافرمانى به مافوقش ستم مىکند،2ـ به زیردستش با غلبه فرمانروایى مىکند،3ـ حقّ را دشمن مىدارد،4ـ و ستم را آشکار مىکند.

8- شعبه هاى علوم دین

« إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَریضَةٌ عادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قائِمَةٌ وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.»:

همانا علم دین سه چیز است، و غیر از اینها فضل است:1ـ آیه محکمه (که منظور از آن علم اصول عقائد است)،2ـ فریضه عادله (که منظور از آن علم اخلاق است)،3ـ و سنّت قائمه (که منظور از آن علم احکام شریعت است).

9- فتواى نااهل

« مَنْ أَفْتى النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم... فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَکَ.»:

کسى که بدون صلاحیّت علمى براى مردم فتوا دهد، خود را هلاک ساخته و دیگران را نیز به هلاکت انداخته است.

10- روزه واقعى

« أَلصّائِمُ فى عِبادَة وَ إِنْ کانَ فى فِراشِهِ ما لَمْ یَغْتَبْ مُسْلِمًا.»:

روزه دار ـ مادامى که غیبت مسلمانى را نکرده باشد ـ همواره در عبادت است، اگر چه در رختخواب خود باشد.



مجتبی سخایی ::: یکشنبه 85/2/31::: ساعت 7:45 عصر


آقای صفری در جلسه این هفته پیروان ولایت (یکشنبه 24/2/85) به سوال چند تن از اعضاء چنین پاسخ داد .

سوال اول چرا دکتر و مهندس در خبرگان رهبری نداریم ؟ در جواب به سوال فرمودند:اولا در شرایط حکومتی از حضرت صادق در حدیث عمر بن حنضله حضرت فرمود:کسی حق حاکمیت دارد که فقیه باشد کارشناس حدیث باشد حکومت به فقها منصوب می شود چون کارشناس دین هستند  چرا که دین اسالم دین خاتم است  دینی که تمام نیاز های بشری را می کند یا به صورت احکام اولیه یا احکام ثانویه احکام اولیه: احکامی که اسلام مشخص کرده مانند نمز صبح دو رکعت است و این احکام تغیر نمیکند و قبل تغییر نیست  احکام ثانویه:قاعده را دست فقیه میدهد که اگر پیغمبر نیست فقیه دستور میدهد فقیه طبق احادیث معصوم کار میکند

سوال بعدی اگر چیزی در خیابان پیداد کردیم چه حکمی دارد ؟ 1) سعی کنیم آن را بر نداریم 2) باید به مدت یک سال علام کنیم که گمشده  3) به مدت یک سال صبر کنیم  4) بعد صدقه ان را میدهیم .

چند کتاب در مورد شیعه جعفری به معرفی کنید ؟  1) دو مکتب در اسلام 2) نقش معصومین در احیای دین هر دو کتاب (1و2) نوشته علامه مرتضی عسگری 3 )  نقش عایشه در تاریخ اسلام  4) خدمات متقابل ایران و اسلام 5) حجاب هردو  کتاب (4و5)  نوشته نوشته شهید مطهری

امسال که بنام سال پیغمبر است چه کار باید انجام بدهیم ؟ نباید از جنبه ظاهری به آن نگاه کرد و کلیشه ای کرد بلکه باید معنا و مفهوم آن توجه کنیم مانند :شناخت کاملتر اسلام .

سوال آخر : نیروی طی الارض چگونه دز انسان پدید میاید ؟ رسیدن به مقامات از راه حلال و حرام ممکن است مثلا مرتاض هایی که پرواز میکنند  منظور انجام دادن دستورات دین اسلام است وقتی این دستورات و واجبات و ترک حرام را انجام دهیم خود به خود به طی الارض هم میرسیم.

 



میثم سرو حسینی ::: چهارشنبه 85/2/27::: ساعت 11:15 صبح


 

..

شاید قصه شیرین و فرهاد را شنیده باشید اما من این قصه را با چشمهایم دیدم و با تمام وجودم حس کردم.

در قصه ای که من دیدم یک پیرمرد نقش عاشق سرگشته را داشت و نقش معشوق را ...

پیرمردی که به عشق معشوقش ، کوه را شکافته ؛صدای تیشه اش آهنگی ناب از عشق طنین انداخته ؛ و بنایی سنگی برای زمزمه با محبوب آفریده.

 ...

..

خودش می گوید که فقط با یک تیشه و بیلچه ؛ کوه را درنوردیده و راهی به این حسینیه صحرایی باز نموده است. از او درباره مدت زمان این عشقبازی میپرم و از معشوقش؛ از سه ،چهار سال تلاش  سخن میگوید و اینکه با زدن هر تیشه نام "او" را بر زبان زمزمه میکرده و آنچنان با عشق از او سخن می گوید که جذبه ای معنوی ما را نیز به ذکر نام "او" مشتاق می کند و ما نیز با پیرمرد نجوا می کنیم که :

..

.

یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فی فرجه.

.

سید هاشمی در میان صحبتها، دستش را که زخمهای ریز و درشت بر آن است نشانم میدهدو در این زمان بیشتر از خود و  لاف عشقم به صاحب الزمان خجالت میکشم .

آری ؛صبح های جمعه تعداد زیادی از اهالی مسعودیه تهران و اطراف آن همچون افسریه و مسگرآباد ، شاهد برگزاری دعای روح بخش و نورانی زیارت عاشورا در حسینیه بالای کوه این منطقه هستند.

..

....

این حسینیه و راه پر پیچ و خمی که در دل کوه باز شده است، ثمرۀ عشق این  پیرمرد به مولایش امام الزمان علیه السلام است و خود او در جای جای راهی که به حسینیه ختم می شود با نوشته هایی کوهنوردان اعم از پیر و جوان و زن و مرد را به زمزمه با محبوب در آن محل نورانی دعوت کرده است.

.

برای حسن ختام؛ قسمتی از مناظره خسرو و فرهاد را می آورم تا لذت شما دوصدچندان شود:

.

نخستین بار گفتش کز کجایی

بگفت از دار ملک آشنایی

بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند؟

بگفت انده خرند وجان فروشند

بگفتا جان فروشی در ادب نیست

بگفت از عشق بازان این عجب نیست

بگفت از دل شدی عاشق بدین سان؟

بگفت از دل تو میگویی من از جان

بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک؟

بگفت آنگه که باشم خفته در خاک

بگفت از عشق کارت سخت زار است

بگفت از عاشقی خوشتر چه کار است؟



مسئول کانون ::: سه شنبه 85/2/19::: ساعت 9:4 عصر


گزارشی از سخنرانی برادر صفری در جلسه هفتگی طرح پیروان ولایت – یکشنبه 10/2/85

جایزه 27 جلدی برای جذب فقط 1 نفر !

 

برادر محمد صفری در جلسه این هفته پیروان ولایت به چند سئوال اعضاء در موضوعات مختلف پاسخ داد . ایشان در ابتدا و در پاسخ به سئوالی  در مورد حضور بانوان در ورزشگاه ها ، نظر مراجع و علما را ملاک دانست و ادامه داد : تعدادی از مراجع تقلید عظام از جمله آقایان مکارم شیرازی ، فاضل لنکرانی ، نوری همدانی،به حضور بانوان در استادیوم فوتبال اعتراض کردند . ضمنا محیط فرهنگی ورزشگاه از طرفی  و اختلاط زن و مرد و دیدن بدن مرد نامحرم برای زن حرام و مناسب نیست .

در ادامه جلسه سئوالی با این عنوان مطرح شد که هدف کانال های سیاسی و غیر سیاسی مقیم آمریکا جیست ؟ پاسخ آقای صفری کوتاه اما جالب بود بر اندازی حکومت و براندازی دین ، در واقع جداسازی دین از حکومت .

همچنین ایشان در مورد اینکه آیا جمع کردن مانتوهای کوتاه تاثیری بر حجاب زنان دارد ؟ چنین گفت : جمع کردن مانتوها تاثیری ندارد و باید الگوسازی شود به طور مثال سه سال قبل خانمی طرح جدیدی از چادر داد که با استقبال زیادی مواجه شد . به اجبار نمی توان حجاب را اصلاح کرد، فقط با الگو سازی می توان . سخنران جلسات پیروان ولایت نقش صدا و سیما را نیز در این زمینه مهم دانست و اضافه کرد : برنامه های تلویزیونی نیز تاثیر زیادی در نشان دادن پو شش مناسب دارند . در آموزش و پرورش نیز برنامه هایی که باعث اشتیاق دانش آموزان به مسائل مذهبی شود بسیار لازم است .

برادر صفری در پایان جایزه ای نفیس برای هر عضوی که بتواند ، یک نفر را برای حضور در برنامه ها و جلسات طرح جذب کند در نظر گرفت : یک دوره کامل 27 جلدی تفسیر نمونه ! 



میثم سرو حسینی ::: سه شنبه 85/2/12::: ساعت 7:33 عصر


رسول مکرم اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص)فرمودند:مسلمان کسی است که مسلمانان ازدست وزبانش در امان باشند .  درطول مدت زندگی شهید بزرگوار ازار فراوانی از ناحیه ی افراد مغرض ومعاند وبعضا نااگاه به ایشان میرسید تاانجا که به خانواده خودشان گفته بودند «پس از مرگم برایم زیاد گریه کنید زیرا من خیلی مظلوم قرارگرفتم» والبته این مظلومیت وازارهائی که به ایشان رسید ابتلائاتی بود که در مسیر تکامل روحی شهید عزیز بسیار مؤثر بود واین قبیل ابتلائات خاص اولیاء الهی است که توضیح آن از حوصله این گفتار خارج است لکن به نقل تنها یک روایت در این باب بسنده می کنیم .

والسلام



میثم سرو حسینی ::: چهارشنبه 85/2/6::: ساعت 9:16 عصر


                به نام خدا

سلام

خوب مطلبم رو از کجا شروع کنم

 

آها دو سه روز پیش من برای خریدن یه هدیه که زیاد مهم نیست چی بود خوشبختانه یا متاسفانه گذرم  به بیست متری افسریه افتاد دوستانی که بیست متری رو ندیدند حتما وصفشو شنیدن البته حتما بیاند ببینید چون شنیدن کی بود مانند دیدن .میدونید اصلا تو بیست متری اب و هوا یه جور دیگه است هوا گرمه یا بهتر بگم از جاهای دیگه گرمتر برای همین رهگذرهای اصلی بیست متری یعنی خانمها برای مبارزه با این گرما تلاش می کنند به این طریق که شلوارهای کوتاه تر می پوشند وروسری ها رو عقب میبرند. حکایت اینها حکایت اون بابائی که رفته بود امارات یا بقول بروبچ فرنگ رفته دبی. ازش پرسیدن خوب دبی چطور بود.گفت :

 

والا ماجز گرما چیزی ندیدیم .گفتند : آخه چطور .گفت:وقتی سوار هواپیما شدم من حس کردم لباس مسافرها کمتر شده  آقا ما هر چی به دبی نزدیک تر شدیم من دیدم لباسها هی کم و کمترمیشه بعد از یکی از مهماندارا که مثل اینکه خودش هم از گرما شاکی بود وبرای فرار از گرما اونم تصمیم گرفته بود لباسها شو کمتر کنه پرسیدم خانم قضیه چیه خیلی راحت گفت: خوب گرمه .بعدها من این گرما رو بیشتر حس کردم مخصوصاکنا ر ساحل که هوا خیلی گرم بود وبعضی ها اصلا گرما زده شده بودنند......!!؟

 

حقیقتش من نمودم تصورتون از کسایی که مطلب تو این وبلاگ مینویسن چیه ولی اگه تصورتون اینه که یه مشت آدمی که یه متر ریش دارن و یه رون دارن ذکر میگن این مطالب رو مینویسن اشتباهه من یه کسی ام مثل شما یه رهگذر یه دانشجو یه کسی که اولین معیارش ایرانی بودنش ما از ایرانی بودنمون چقدردور شدیم  مسلمان بودنمون پیش کش. واقعا این لباس ها چیزی از ایران و ایرانی به یاد شما میاره من که فکر نمیکنم بیشتر آدم یاد آمریکا کانادا وکشورهایی از این قبیل می افته . میدونید دیگه بحث مبارزه با بد حجابی

یا بهتر بگم بی حجابی فقط مربوط به یه قشر خاص نمیشه.بلکه اقشار مختلف جامعه ازآن به ستوه آمده اند نمونه اش هم همون گروهی که جلوی مجلس برای اعتراض به عدم مبارزه با بی حجابی تجمع کردند که این مسئله بعلاوه مسائل دیگر از جمله ملاقات آیت الله مکارم شیرازی با رئیس قوه قضائیه وتاکید ایشان به مبارزه  با بی حجابی خود باعث این شد که مجلس طرح ساماندهی مد ولباس را در دستور کار خود قرار دهد البته بماند که اقای افروغ رئیس کمیته قضائی مجلس رسیدگی به این مسئله را مستلزم مدت زمان زیادی میداند

چون مجلس در این مورد با مشکلات زیادی روبروست از جمله نحوه برخورد با این مسئله که خیلی مهم است.چون مسائلی از قبیل اختیاری بودن یا اجباری بودن وهمینطور مداخله انتظامی برای بررسی دارای نقش پررنگی است .مثلا برای اجرای انتظامی مقوله حجاب یکی از مشکلات اصلی چگونگی انجام این کار است .

فرض کنید دختری بعلت بد حجابی با توجه به برخورد انتظامی این مورد به زندان بیفتد که همین زندان باعث به وجود امدن مفاسد زیادی میشود پس در اجرای این مورد باید با دقت وحساب شده عمل شود.به هر صورت امیدوارم دیر یا زود مجلس این کار را سروسامان دهد.ولی اقایان وخانم های محترم باید برای تابستان وگرما اماده شویم احتمالا تیپ ها مدها والبته ادمهای جدیدی خواهیم دید خدا کنه تابستان خیلی گرمی را شاهد نباشیم.

نمیدونم مطلبم چقدر روشن بود اما امیدوارم از کنار این حقیقت هم مثل حقایق دیگر عبور نکنیم در ضمن این عکسها رو هم از برو بچه های گروه جرقه گرفتم البته اگه عکس از بیست متری بخواید میشه تهیه کرد.اما از کنار ساحل عکس نخوایندچون اولا من تحمل گرمای شدید رو ندارم بعدم اینکه سانسور این عکس هاخداییش سخته !!؟در پایان باید بگم مطلب من نعره ای نیست ولی اوج یک صداست امیدوارم این صدا گوش ،و چشمتون رو ازار نداده باشه.              

                                                                                ممنونم. خدانگهدار

 



معاونت طرح ::: سه شنبه 85/2/5::: ساعت 3:7 صبح


سرانجام پس از قرنها، انتظار عالم خلقت به سر آمد و بزرگ هدایتگر انسانها پا به عرصه و جود نهاد. برترین مخلوق خدا

 ظاهر شد، باران «رحمة للعالمین» باریدن گرفت، چشمه رافت و هدایت فیضان کرد و نور محمدى عالم ملک و ملکوت را منور نمود.

در شهرى که شرافتش را از و لادت او دریافت کرد، چشم به جهان گشود : «لا اقسم بهذا البلد ، و انت حل بهذا البلد:

اى پیامبر چون تو در این شهر هستى به این شهر قسم مى خورم.»

امام على(ع) در رابطه با مکان تولد پیامبر فرموده اند: «مولده بمکة»

مکه این شهر امن خدا، زادگاه آخرین سفیر الهى بر خلایق گردید. شهرى که بواسطه دعاى ابراهیم محل امان و امن

 همه موجودات اعم از نبات و حیوان و انسان گردید:«و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد آمنا»

تعبیر قرآن در آیات ابتداى سوره بلد نشان مى دهد که مکه به خاطر اقامت پیامبر در این شهر و تولدشان درآن،

شرافت  یافته و مورد قسم خداوند واقع گشته است.

ولادت رسول اکرم را در عام الفیل معادل سال 570 میلادى گفته اند. روز ولادت ایشان 17  ربیع الاول بود .

امام على (ع) در خطبه اى میلاد پیامبر(ص) را اینگونه توصیف مى کنند:«کریما میلاده» پیامبرى که براى کرامت بخشیدن

به انسانها مبعوث شده و غایت بعثت او انحصار در تتمیم مکارم اخلاقى دارد، میلاد او نیز همواره با کرامت

 و به دور از هر دنائت و پستى بوده است. برنامه انبیاء تکریم انسانهاست. و چون دین اسلام اتم و اکمل ادیان است

و پیامبر -اکرم انبیاء- براى تتمیم کرامتها پا به عرصه وجود نهاده است، لذا در عالم وجود، میلادى کریم تر از این میلاد رخ نداده است.

با میلاد پیامبر(ص) حوادث شگرف و تحولات عجیبى در زمین و آسمان پدید آمد. در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده

که ابلیس در آسمان هاى هفتگانه رفت و آمد مى کرد وقتى عیسى(ع) متولد شد ابلیس از سه آسمان محروم گردید،

و در چهار آسمان دیگر آمد و شد داشت و با تولد پیامبر اکرم(ص) از رفت و آمد هفت آسمان محروم و ممنوع گردید

 و ستارگان آسمان، شیطان را از آسمان مى راندند. حوادثى نیز در زمین رخ داد. از جمله آنها به لرزه درآمدن ایوان کسرى

و فرو ریختن چهارده کنگره آن، خاموش شدن آتشکده فارس، خشک شدن دریاچه ساوه، سرنگون شدن بتها و اتفاقات دیگرى که در کتب تاریخ اسلام به تفصیل بیان شده است.

 



مجتبی سخایی ::: یکشنبه 85/1/27::: ساعت 6:52 عصر


 امام حسین (غ)در دعای عرفه عرض می کند: (الهی )این توئی که اغیار را از دلها ی دوستا نت زدودی تاآن که بجزءتو رادوست نداشت .      

خالی بودن از هواهای نفسانی به این معناست که انسان میل به ما سوی الله وهرچیزی که غیر خدا باشد را از وجودش بیرون کند وقلب خودش را برای خداوند تبارک وتعالی خالی کند تا اینکه نور هدایت الهی به ان تابیده شود.   شهید محراب قلبی خالی از هوای نفس داشت وبه فرمان امام صادق (ع)که فرمودند:«قلب حرم خداوند است» لبیک گفت: وقلبش را از  اغیاری نظیر حب ریاست حب مال حب نفس  حب شهوت وحب دنیا خالی کرد تا انجا که همه چیز را با چشم  الهی می دید گفتار شهید محراب در این بخش گواه محکم وسند جاودانی است که از روح بلند وملکوتی ایشان حکایت دارد.

 

قلب حرم خداوند است



میثم سرو حسینی ::: یکشنبه 85/1/27::: ساعت 8:50 صبح

<      1   2   3   4      >

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 16
کل بازدید :94123
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : واحد ترویج پیروان ولایت[144]
نویسندگان وبلاگ :
مسئول کانون (@)[14]

اکبر محرابی[4]
مرتضی ذادق آبادی[10]
مجتبی سخایی[30]
پیمان صفری[0]
امیر حسین حیات[0]
هادی جاموسی[21]
میثم سرو حسینی[34]
سعید احدزاده[0]
معاونت طرح (@)[6]

مصطفی خسرو ابادی[22]
مجید عزیزی نژا[0]
وحید مظاهری[2]
سعید پورذکریا[16]
بابک احمدی[0]
احسان ثبوتی[2]

 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<